"... توی تمام این حرفهای من می توانید یک خاصیت خیلی
مطبوع و پیچیده ی تهوع حس کنید . مارکسیسم هرچه بود یک چیز را ثابت کرد ،
آنهم اینکه ما محکومیم که هیچ غلطی نکنیم . این همان چیزی است که اسمش را
'ابتذال' گذاشته اند ."
آلبر کامو پیغمبر ابتذال ، در یک حادثه ی مبتذل اتوموبیل خودش را به کشتن داد . حادثه ای که ظاهرا ثابت می کرد که او در اشتباه بوده است و در زندگی نوعی منطق حکمفرماست . دست آخر وقتی فکرش را بکنی عنوان 'یک نوع نا امیدی' شاید از 'مهربانی سنگها' برای یک کتاب جالب تر باشد : "جسی دوناهیو برنده ی جایزه ی نوبل ..." ! خلاصه تمام اینها خیلی پیش از ما وجود داشته است . همان راسکولنیکف هم از 'درد قرن' می نالید و بعد نوبت ولت شموتز یا نیهیلیسم شد . سیر و سیاحت لغات در طی قرون . حتی در 'سونه' (قصیده) های شکسپیر هم اثری از امید نیست . البته باید دانست که در آن روزگار سفلیس قیامت می کرد ؛ اندوه عمیق سونه های شکسپیر و به طور کلی شعر غنایی زمان او از آنجاست که در آن روزها عشق همیشه با سفلیس همراه بود ، 70 درصد مردم به آن مبتلا بودند و به همین علت بود که در اشعار عاشقانه اندوه عمیق احساس می شد ، چون عاقبتش یا دیوانگی بود یا کوری و هیچ علاجی هم نداشت . بنابراین عشق چیز فوق العاده مهمی بود . درست مسأله ی مرگ و زندگی . امروز عشق به کلی از ادبیات مدرن ناپدید شده است . هیچ آن اهمیت و رنگ فاجعه آمیز سابق را ندارد ، چون حسابش از سفلیس جدا شده است .
این موضوع خیلی جالبی بود برای سرمقاله ی مجله ی دامپزشکی که جسی مسؤول صفحه ی ادبی آن بود ؛ مسخره اش می کردند چون در این مجله قلم می زد ، مردم از روشنفکران بیزارند . جسی هنوز می توانست به همه چیز بخندد و بگوید "جهنم" و این از شرایط واجب سلامت روانی بود .
خداحافظ گری کوپر ( رومن گاری )
جدیدترین هارونمایی از لباس جدید تیم ملی فوتبال و تیکه اندازی های طنز به این لباس
جنجال رابطه ساسی مانکت و دنیا جهانبخش مدل ایرانی
بازداشت 7 هنرپیشه مشهور سینما در یک پارتی
جزئیات تجاوز جنسی و قتل ستایش توسط پسر 16 ساله
رابطه ستاره فوتبال لیگ برتر با یک پسر دخترنما
جزئیات تنبیه وحشیانه دانش آموز مشهدی