رئیس‌جمهور اخیراً در سخنانی به دوگانه‌ی «انقلاب اسلامی» و «اسلام انقلابی» در اندیشه‌ی شهید مطهری اشاره کرده و با تمسک به قول استادِ شهید، «اسلامِ انقلابی» را از بزرگترین خطرات دیروز و امروز کشور دانسته است. با توجه به این‌که آقای روحانی قبلاً نیز بارها و به انحای گوناگون جریان انقلابی و گفتمان اصیل انقلاب را مورد هجمه قرار داده است، این‌جا هم گویا آن‌چه جنابش از عبارت «اسلام انقلابی» مراد کرده، نقطه‌ی مقابل اسلامِ غیرانقلابی و اسلام کرنش‌گر در برابر استکبار است اما معنای مدنظر استاد شهید از آن عبارت، اسلام التقاط و تحجر و به عبارت روشن‌تر «اسلام امریکایی» بوده است.

آن‌چه در معارف امام خمینی(ره) به «اسلام امریکایی» تعبیر شده است دو مصداق عامه دارد: «اسلام مرتجعِ متحجر» و «اسلام سکولار مدرن». و آن‌چه شهید مطهری «اسلام انقلابی»اش خوانده، در واقع همین تلقی متحجرانه، اخباری‌گرایانه و سلفی‌موابانه از اسلام است و آن‌چه جناب روحانی می‌خواهد آن را مخدوش کند، اسلام نابی است که در مقابل «اسلام سکولار مدرن» و «اسلامِ لیبرال» قرار دارد. «اسلام انقلابی» این‌جا در دو معنای متضاد اما در ساختار لفظی‌ای مشابه به کار رفته است و این مغالطه دقیقاً مصداق «مغالطه‌ی اشتراک لفظی‌» است.

 آن‌چه مبرهن است این است که آرای متعالی شهید مطهری بیان ابعاد مختلف «اسلام ناب»ی است که ترجمان عینی و عملی آن می‌شود «نهضت همیشگی انقلاب اسلامی»؛ در حالی که جناب روحانی عصر انقلاب را علناً و عملاً پایان یافته می‌داند و با عنوان کردن آغاز دورانِ «گفتگو» و «عقلانیت!!!» در پی سازش با نظام استکبار جهانی تحت عنوان «تعامل سازنده با جهان» است. آن‌چه استاد شهید آن را خطری برای انقلاب اسلامی دانسته، نوعی اسلام امریکایی است و آن‌چه جناب روحانی از آن احساس خطر کرده است اسلامِ نابی است که در برابر اسلام لیبرال و اسلام سازش‌کار ایستاده است.